سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دارالرضوان

پدرم امام (ره)

به نام خدا


کـارنـامه نــور (زندگینامه امام خمینی)

 

فصل اول از ولادت تا وفات

 

 10 . حادثه مدرسه فضیه ( ادامه ی بخش سی و  هفتم )

 

روز 2 فروردین ماه سال 1342، مصادف بود با 25 شوال 1383، سالگشت شهادت امام جعفر صادق ـ علیه‏السلام ـ مطابق معمول، مجالس بسیاری در سوگ شهادت امام ششم ـ علیه‏السلام ـ برگزار شده بود. منزل امام خمینی در محله "یخچال قاضی" میزبان عزاداران بسیاری بود که گرد امام جمع شده بودند و عزاداری می‏کردند. غیر از عزادارانِ حسینی، شماری از ماموران مخفی با لباس شخصی در میان سوگواران، به نظاره و کنترل اوضاع می‏پرداختند. اینان هر ازگاه سخنی می‏گفتند و یا رفتاری نشان می‏دادند که مجلس عزا را به مرز اغتشاش و هیاهو سوق می‏داد. در این هنگام آقای شیخ صادق خلخالی، از سوی امام به حاضران گفت: "چنانچه افرادی بخواهند اخلالگری کنند، حاج آقا روح‏اللّه به حرم مطهر خواهند رفت و در آنجا با مردم سخن خواهند گفت و مسائلی را که لازم بدانند به آگاهی مردم می‏رسانند". این تهدید روشن و صادقانه، آرامش را به مجلس بازگرداند و برنامه روضه و عزا ادامه یافت.

عصر همان‏روز، به دعوت آیت‏اللّه گلپایگانی، مجلسی در مدرسه فیضیه برگزار شد. گروه آشوبگری که عمدتاً از تهران آمده بودند و پیش از ظهر موفق به بر هم زدن مجلـسِ امام نشده بودند، در فیضیه حضور رساندند و با همان شیوه و روش ناجوانمردانه، موفق به ایجاد اغتشاش و بلوا در مدرسه شدند. زد و خورد میان طلاب و ماموران مخفی شاه بالا گرفت. در این هنگام نیروهای مسلح و کماندوهای ارتش به منازعه پیوستند و گروه بسیاری از طلاب و مردم قم را زخمی و گلوله‏باران کردند. ماموران شاه برای تحریک بیشتر مردم و ایجاد فضای جنگی در مدرسه، شروع به هتاکی کردند و به ساحت مقدس موالی دین و مقدسات مذهب، اسائه ادب نمودند. درگیری‏ها تا ساعت هفت بعدازظهر ادامه داشت و پس از وارد ساختن جراحت و قتل چندین تن از روحانیان مدرسه فیضیه، دست به خرابکاری در مدرسه زدند. در این مرحله، لوازم شخصی طلاب ـ از کتاب‏ها گرفته تا لباس و اثاثیه حجره‏ها ـ به حیاط مدرسه ریختند و همه را طعمه حریق کردند. نظیر همین جنایت‏ها و خرابکاری‏های رسوا، در همان روز در مدرسه طالبیه تبریز روی داده بود.

                                            ادامه دارد ...

 

منبع متن : تبیان .... منبع عکس : ویکیپدیا